حضرت علیاکبر (منابع فریقین)وجود مقدس حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) فرزند برومند امام حسین (علیهالسلام) است. شجاعت، فراست، صبر و شباهت ایشان به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جمله ویژگیهای خاص حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) است. که در منابع فریقین بهطور مفصل به این فضایل اشاره شده است. ایشان نخستین شهید از بنیهاشم است که در روز عاشورا با لبان تشنه در دامان ابیعبدالله به شهادت رسید. فهرست مندرجات۲ - فرزندان ۲.۱ - زیارتنامه از جانب امام صادق ۲.۲ - روایتی از امام رضا ۳ - فضائل حضرت علیاکبر ۳.۱ - صبر و یقین ۳.۲ - درود و سلام بر ایشان در زیارت عاشورا ۳.۳ - مصداق آیه تطهیر ۳.۳.۱ - نظر ابن قولویه ۳.۳.۲ - نظر شهید اول ۳.۴ - اعتراف معاویه ۳.۴.۱ - محمد بن سلیمان ۳.۴.۲ - یوسف بن موسی ۳.۴.۳ - جریر ۳.۴.۴ - مغیره بن مقسم ۳.۵ - طلب انگور از امام حسین ۳.۶ - علاقه امام حسین به علی اکبر ۳.۷ - شباهت به رسول خدا ۳.۷.۱ - خلق ۳.۷.۲ - خلق ۳.۷.۳ - منطق ۳.۸ - اولین شهید هاشمی در کربلا ۳.۹ - نفرین امام حسین بر قاتلین علی اکبر ۳.۱۰ - رجزخوانی حضرت علی اکبر ۳.۱۰.۱ - بیان امامت اهل بیت ۳.۱۱ - مکان دفن ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - معرفی اجمالیوجود مقدس و مبارک حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) در یازدهم شعبان به دنیا آمد. در سن آن بزرگوار چندین قول نقل شده است. برخی قائلند که ایشان سال ۳۳ هجری و یا طبق نقلی سال ۳۵ و یا سال ۴۱ هجری دیده به جهان گشودند. پدر بزرگوار آن حضرت، مولی الکونین؛ حضرت ابا عبدالله الحسین (صلواتاللهوسلامهعلیه) و مادر گرامی ایشان، لیلی نام داشت. ۲ - فرزنداناینکه حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) ازدواج کرده بودند یا خیر، مرحوم محدث قمی مینویسد که از بعضی از روایات برداشت میشود که ایشان صاحب همسر و فرزند بودهاند چنان چه مینویسد: «و باز از بعض روایات آشکار میگردد که علی اکبر را اهل و فرزند بود.» [۱]
قمی، شیخعباس، نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم، ص۳۳۳.
۲.۱ - زیارتنامه از جانب امام صادقآنچه بر این نظریه صحه میگذارد، زیارتنامهای است که از جانب امام صادق (سلاماللهعلیه) در زیارت آن حضرت وارد شده است: «سلام الله وسلام ملائکته المقربین وانبیائه المرسلین وعباده الصالحین، علیک یا مولای وابن مولای ورحمة الله وبرکاته، صلی الله علیک وعلی عترتک واهل بیتک وآبائک وابنائک وامهاتک الاخیار الابرار، الذین اذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا. السلام علیک یا ابن رسول الله وابن امیرالمؤمنین وابن الحسین ابن علی ورحمة الله وبرکاته، لعن الله قاتلک، ولعن الله من استخف بحقکم وقتلکم، لعن الله من بقی منهم ومن مضی، نفسی فداؤکم ولمضجعکم، صلی الله علیکم وسلم تسلیما. ثم ضع خدک علی القبر وقل: صلی الله علیک یا ابا الحسن – ثلاثا« «درود خدا و فرشتگان مقرّب و انبیاء فرستاده و بندگان صالح بر توای سرور من و فرزند سرور من، و رحمت و برکات خدا بر تو باد، رحمت فرستد خدا بر تو و بر دودمان و خاندان و پدران و فرزندان و مادران نیک و خوب تو، آنان که خداوند رجس و آلودگی را از ایشان برکنار داشت و پاکشان نمود پاک نمودنی، درود بر توای فرزند رسول خدا و فرزند امیرالمؤمنین و فرزند حسین بن علی، و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد، خدا لعنت کند کشنده تو را، و خدا لعنت کند کسی که حق شما و کشتن شما را سبک شمرد، خدا لعنت کند باقی مانده و گذشتگان ایشان را، جانم فدای شما و فدای قبر شما باد، رحمت خدا و درود فراوانش بر شما باد. سپس صورت بر قبر بگذار و بگو: خدا تو را رحمت کند ای ابا الحسن (سه مرتبه).» با دقت در این متن، در مییابیم که سلام بر عترت و اهل بیت ایشان میتواند قرینهای بر اصل ازدواج و فرزندان ایشان باشد. همچنین در این زیارت کنیه آن حضرت را اباالحسن ذکر کرده است، و استفاده میشود که اولاد آن بزرگوار چند عدد بوده چون لفظ «ابناء» جمع است. ۲.۲ - روایتی از امام رضاهمچنین روایتی که از امام رضا (سلاماللهعلیه) با سند معتبر وارد شده است، تصریح در این دارد که حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) حداقل با یک کنیزی ازدواج کرده بودند: «علی بن ابراهیم عن ابیه عن احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی عن ابی الحسن الرضا (علیهالسّلام) قال سئلته عن الرجل، یتزوج المراة و یتزوجام ولد ابیها فقال لا باس یذالک فقلت له بلغنا عن ابیک ان علی بن الحسین (علیهالسّلام) تزوج ابنة حسن بن علی وام ولد الحسن و ذالک ان رجلا من اصحابنا سالنی ان اسالک عنها، فقال لیس هکذا انما تزوج علی بن الحسین (علیهالسّلام) ابنة الحسن وام ولد لعلی بن الحسین المقتول عندکم» «بزنطی میگوید: از حضرت امام رضا (علیهالسّلام) راجع به مردی که با زنی ازدواج نموده و ام ولد [ کنیز] پدر آن زن را نیز به عقد و ازدواج در آورده سؤال کردم، امام (علیهالسّلام) فرمود اشکالی ندارد. سپس میگوید که به آقا امام رضا (علیهالسّلام) عرض کردم که برایمان از پدر بزرگوارت نقل شده که فرمودند امام سجاد (علیهالسّلام) با دختر امام حسن و ام ولد امام حسن (علیهالسّلام) ازدواج کردهاند و این مسئله را یکی از دوستانمان از من سؤال کرده تا از شما بپرسم (که آیا چنین چیزی بوده یا نه؟) امام رضا (علیهالسّلام) در جواب فرمودند: این گونه نیست، بلکه کسی که با دختر حسن (علیهالسّلام) ازدواج کرد امام سجاد (علیهالسّلام) بوده و آنکه باام ولد امام حسن (علیهالسّلام) ازدواج کرد همان علی اکبر (علیهالسّلام) مقتول و شهیدی است که شما میشناسید.»۳ - فضائل حضرت علیاکبرشجاعت، فراست، صبر، شباهت ایشان به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جمله ویژگیهای خاص حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) میباشد که در این نوشته به نحو گذرا اشارهای خواهیم داشت. ۳.۱ - صبر و یقینپس از آنکه کاروان حسینی به سمت کربلا در حرکت بود، پس از عبور از منزلگاه ذوحسم، بیضه و عذیب الهجانات، به منطقه بنی مقاتل رسیدند. عقبة بن سمعان نقل میکند پس از اینکه مسیری را طی کردیم، وجود مقدس ابا عبدالله الحسین (علیهالسّلام) به خواب رفته و سپس از خواب بیدار شدند و فرمودند: انالله و انا الیه راجعون. فتال نیشابوری تفصیل قضیه را چنین نقل میکند: «وهو یقول انا لله وانا الیه راجعون والحمد لله رب العالمین ففعل ذلک مرتین او ثلاثا فاقبل الیه ابنه علی بن الحسین علیهما السلام، فقال: مم حمدت الله واسترجعت فقال: یا بنی انی خفقت خفقة فعن لی فارس علی فرس وهو یقول: القوم یسیرون والمنایا تسیر الیهم فعلمت انها انفسنا نعیت الینا فقال له ابنه: یا ابة لا اراک الله سوءا السنا علی الحق؟ قال: بلی والذی الیه المرجع والمعاد، قال: فاذا لا نبالی ان نموت محقین فقال له الحسین " (علیهالسّلام) " جزاک الله من ولد خیر ما جزی ولدا عن والد» «امام حسین (سلاماللهعلیه) دو یا سه بار آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» و حمد خداوند را بر زبان آورد. فرزند ایشان حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) رو به پدر کرد و گفت: چرا استرجاع [ قرائت آیه اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ] و ستایش الهی بر زبان جاری ساختید؟ فرمود: پسرم! لحظهای به خواب رفتم. در خواب سواری دیدم که میگفت: این قوم میروند و مرگها به سوی ایشان حرکت میکند و دانستم که این خبر کشته شدن ماست که داده میشود. علی گفت: پدر جان! (خداوند به تو هیچ بدی نشان ندهد [ کنایه از دعای خیر] ). مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: آری سوگند به کسی که بازگشت همه به سوی اوست، ما بر حق هستیم. علی گفت: در این صورت از کشته شدن در را حق باکی نداریم؛ امام حسین فرمودند: پسرم! خداوند بهترین پاداشی را که ممکن است به خاطر پدری به پسرش، داده شود ارزانی تو فرماید.»۳.۲ - درود و سلام بر ایشان در زیارت عاشورایکی از بخشهای زیارت شریفه عاشورا، «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین» میباشد که بیشک مقصود از «علی بن الحسین»، وجود نازنین حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) میباشد چنانچه مرحوم طهرانی چنین مینویسد: «(و علی علی بن الحسین) و سلام بر علی اکبر باد. علی بن الحسین اسم سه نفر از اولاد سید الشهداء (علیهالسّلام) است یکی حضرت سید الساجدین (سلاماللهعلیه)، و دیگری علی اکبر، و سوم علی رضیع که به روایتی عبدالله رضیع نام داشت و معروف به علی اصغر است، و مراد در این فقره علی اکبر شهید در کربلاست، چه این زیارت را اختصاصی تمام بقتلای طف و شهدای رکاب سعادت نصاب است، و احتمال اراده سید الساجدین بغایت بعید است.» [۶]
میرزا ابوالفضل تهرانی، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، ج۲، ص۳۴۵.
فاضل مازندرانی (رحمهالله) نیز در شرح زیارت عاشورا مینویسد: «شرح «وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ» قولهُ (علیهالسّلام) (وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ) لَا رَیبَ انَّ المُراد بِه (عَلیّ بن الحُسین الشَّهید)، لَا الامام زَین العَابدین لانَّ هذِهِ الزِّیارة لخصُوصِ الشُّهداء؛ شکی نیست که مراد از (علی علی بن الحسین)، علی اکبر شهید میباشد نه امام سجاد (علیهالسلام)؛ زیرا این زیارت در خصوص شهدای کربلا میباشد.» در زیارت عاشورای غیر معروفه نیز اینگونه سلام آمده: «السلام علی الحسین بن علی الشهید، السلام علی علی بن الحسین الشهید» واژه شهید بعد از نام حضرت علی بن الحسین (سلاماللهعلیها) آمده که با توجه به اینکه زیارت عاشورا مربوط به شهدای کربلا است، این احتمال تقویت مییابد که مقصود حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) است. ۳.۳ - مصداق آیه تطهیریکی از مطالبی که در تراث ادعیه شیعی وارد شده است، آن است که وجود مقدس حضرت علی اکبر (صلواتاللهعلیه) مصداق آیه تطهیر میباشد. با جستجو و دقت نظر در زیارت نامههای ماثوری که پیرامون آن حضرت وارد شده است، به این مساله به روشنی اشاره شده است. ۳.۳.۱ - نظر ابن قولویهمرحوم ابن قولویه (رضواناللهتعالیعلیه) از قول امام صادق (صلواتاللهعلیه) در باب زیارت حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) چنین مینویسد: «سلام الله وسلام ملائکته المقربین وانبیائه المرسلین وعباده الصالحین، علیک یا مولای وابن مولای ورحمة الله وبرکاته، صلی الله علیک وعلی عترتک واهل بیتک وآبائک وابنائک وامهاتک الاخیار الابرار، الذین اذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا. السلام علیک یا ابن رسول الله وابن امیرالمؤمنین وابن الحسین ابن علی ورحمة الله وبرکاته، لعن الله قاتلک، ولعن الله من استخف بحقکم وقتلکم، لعن الله من بقی منهم ومن مضی، نفسی فداؤکم ولمضجعکم، صلی الله علیکم وسلم تسلیما. ثم ضع خدک علی القبر وقل: صلی الله علیک یا ابا الحسن – ثلاثا» «درود خدا و فرشتگان مقرّب و انبیاء فرستاده و بندگان صالح بر توای سرور من و فرزند سرور من، و رحمت و برکات خدا بر تو باد، رحمت فرستد خدا بر تو و بر دودمان و خاندان و پدران و فرزندان و مادران نیک و خوب تو، آنان که خداوند رجس و آلودگی را از ایشان برکنار داشت و پاکشان نمود پاک نمودنی، درود بر توای فرزند رسول خدا و فرزند امیرالمؤمنین و فرزند حسین بن علی، و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد، خدا لعنت کند کشنده تو را، و خدا لعنت کند کسی که حق شما و کشتن شما را سبک شمرد، خدا لعنت کند باقی مانده و گذشتگان ایشان را، جانم فدای شما و فدای قبر شما باد، رحمت خدا و درود فراوانش بر شما باد. سپس صورت بر قبر بگذار و بگو: خدا تو را رحمت کندای ابا الحسن (سه مرتبه).» ۳.۳.۲ - نظر شهید اولشهید اول (رضواناللهتعالیعلیه) نیز چنین مینویسد: «ثم امض الی ضریح علی بن الحسین (علیهماالسّلام) وقف علیه وقل السلام علیک ایها الصدیق الطیب الزکی الحبیب المقرب وابن ریحانة رسول الله السلام علیک من شهید محتسب ورحمة الله وبرکاته ما اکرم مقامک واشرف منقلبک اشهد لقد شکر الله سعیک واجزل ثوابک والحقک بالذروة العالیة حیث الشرف کل الشرف وفی الغرف (السامیة) خ کما من علیک من قبلوجعلک من اهل البیت الذین اذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیراصلوات الله علیک ورحمة الله ورضوانه فاشفع ایها السید الطاهر الی ربک فی حط الاثقال عن ظهری وتخفیفها عنی وارحم ذلی وخضوعی لک وللسید ابیک صلی الله علیکما» «سپس به نزد ضریح علی بن الحسین (علیهماالسّلام) برو، بایست و بگو: سلام بر توای صدیق پاک و پاکیزه، محبوب و مقرب، و فرزند گل معطر رسول خدا، سلام بر تو از آنرو که شهیدی و عامل در راه خدا، و رحمت و برکات خدا بر تو باد، چه گرامی است مقاومت و چه باشرافت است بازگشتگاهت، گواهی میدهم که خدا از کوششت قدردانی نمود، و پاداشت را شایان ساخت، و به مرتبهای بس بلند ملحقت نمود، جایی که شرف است، همه شرف، و در غرفههای بلند چنانکه از پیش بر تو منت نهاد، و تو را از اهل بیتی قرار داد، که خدا، پلیدی را از آنها دور ساخت و پاکشان نمود، پاک ساختنی کامل، درود و رحمت و برکات و خشنودی خدا بر تو باد، به سوی پروردگارت، ای آقای پاک شفیع شو، در فرو ریختن گناهان از پروندهام، و سبک شدن آنها از من، رحم کن به خواری و فروتنیام در برابرت، و در برابر سرور پدرت، درود خدا بر شما هر دو باد.» و در زیارتی دیگر در شأن آن حضرت، چنین آورده است: «ثم تحول الی عند رجلی الحسین فقف علی علی بن الحسین (ع) و قل السلام علیک ایها الصدیق الطیب الطاهر و الزکی الحبیب المقرب و ابن ریحانة رسول الله صالسلام علیک من شهید محتسب و رحمة الله و برکاته ما اکرم مقامک و اشرف منقلبک اشهد لقد شکر الله سعیک و اجزل ثوابک و الحقک بالذروة العالیة حیث الشرف کل الشرف فی الغرف السامیة فی الجنة فوق الغرف کما من علیک من قبلو جعلک من اهل البیت الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرکم تطهیراو الله ما ضرک القوم بما نالوا منک و من ابیک الطاهر صلوات الله علیکما و لا ثلموا منزلتکما من البیت المقدس و لا وهنتما بما اصابکما فی سبیل الله و لا ملتما الی العیش فی الدنیا و لا تکرهتما مباشرة المنایا اذ کنتما قد رایتما منازلکما فی الجنة قبل ان تصیرا الیها فاخترتماها قبل ان تنتقلا الیها فسررتم و سررتم فهنیئا لکم یا بنی عبد المطلب التمسک من النبی صبالسید السابق حمزة بن عبد المطلب و قدمتما علیه و قد الحقتما باوثق عروة و اقوی سبب صلی الله علیک ایها الصدیق الشهید المکرم و السید المقدم الذی عاش سعیدا و مات شهیدا و ذهب فقیدا فلم تتمتع من الدنیا الا بالعمل الصالح و لم تتشاغل الا بالمتجر الرابح اشهد انک من الفرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون و تلک منزلة کل شهید فکیف منزلة الحبیب الی الله القریب الی رسول الله صزادک الله من فضله فی کل لفظة و لحظة و سکون و حرکة مزیدا یغبط و یسعد اهل علیین به یا کریم النفس یا کریم الاب یا کریم الجد الی ان یتناهی رفعکم الله من ان یقال رحمکم الله و افتقر الی ذلک غیرکم من کل من خلق الله ... فاشفع لی ایّها السیّدالطاهر الی ربّک فی حطّ الاثقال عن ظهری و تخفیفها عنّی و ارحم ذلّی و خضوعی لک و للسیّد ابیک صلّی اللَّه علیکما» «سلام بر توای راستگوی مطّهر و پاک محبوب، مقرّب خدا و فرزانه ریحانهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله). سلام بر توای شهید با اخلاص، رحمت و برکات الهی شامل حالت باد، چه مقام ارجمندی داری و به چهمنزلت والایی نائل شدی، گواهی میدهم که خداوند سعی تو را سپاس نهاد، ثوابی جزیل به تو ارزانی داشت، تو را به شانی متعالی و مقامی سراسر فضل و شرف رساند و در بهترین و بالاترین غرفههای جنّت مکانت داد. همانگونه که قبلاً بر تو منت نهاد و تو را از خاندان رسالت قرار داد که خداوند هر گونه پلیدی را از آنان دور نموده است و پاک و مطهرشان ساخته است.... خداوند در هر سخن و سکون و نگاهت از فضل خود عنایتی وافر به تو بدهد که ساکنان حرم قدس بر آن غبطه خورند و ساکنان بارگاه ملکوتی در پرتو آن به سعادت رسند. ای کسی که پدر و جد او کریم و بزرگوار بوده است... ... ای سید نیکو سرشت نزد خدایت مرا شفاعت کن که این بار سنگین اعمال تباه را از پشتم بردارد تا سبک شوم، به ناتوانیم رحم کن و به عجزم در برابر تو و پدرت (که درود خداوند بر شما باد) توجهیکن. » ۳.۴ - اعتراف معاویهاعتراف معاویه به شایستگی حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) برای خلافت: معاویه که از دشمنان سرسخت اهل بیت (علیهمالسّلام) میباشد، در خصوص لیاقت و شایستگی حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) برای خلافت و حکومت چنین اعتراف میکند: «وایاه عنی معاویة فی الخبر الذی حدثنی به محمد بن محمد بن سلیمان، قال: حدثنا یوسف بن موسی القطان، قال: حدثنا جریر، عن مغیرة، قال: قال معاویة: من احق الناس بهذا الامر؟ قالوا: انت، قال: لا، اولی الناس بهذا الامر علی بن الحسین بن علی، جده رسول الله صلی الله علیه وسلم، وفیه شجاعة بنیهاشم، وسخاء بنی امیة، وزهو ثقیف» ابوالفرج اصفهانی با سند معتبر از مغیره نقل میکند: «روزی معاویه بن ابیسفیان به اطرافیان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایستهترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمیشناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. شایستهترین فرد برای امر حکومت علی اکبر فرزند حسین بن علی [ علیهمالسلام] است که جدش رسول خدا صلی الله علیه [ وآله] وسلم است و شجاعت بنیهاشم سخاوت بنیامیه و زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است.»اکنون به بررسی سند روایت می پردازیم: ۳.۴.۱ - محمد بن سلیمانوی محمد بن محمد بن سلیمان باغندی است همچنانکه ابوالفرج در جای دیگر از کتاب خود روایتی را چنین از او نقل میکند: «محمد بن محمد بن سلیمان الباغندی. قال: سمعت؛ هر چند برخی او را به تدلیس متهم کردهاند اما بزرگان اهل سنت او را ثقه دانسته و روایت و را قبول میکنند.» ذهبی درباره او می نویسد: «محمد بن محمد بن سلیمان بن الحارث الامام الحافظ الکبیر محدث العراق ابو بکر ابن المحدث ابی بکر الازدی الواسطی الباغندی احد ائمة هذا الشان ببغداد؛ محمد بن محمد امام و حافظ کبیر و محدث عراق بود وی یکی از بزرگان علم حدیث در بغداد است.» ابن حجر مینویسد: «محمد بن محمد بن سلیمان الباغندی الحافظ البغدادی ابو بکر مشهوربالتدلیس مع الصدق والامانة؛ محمد بن محمد در عین حال که مشهور به تدلیس بود، راستگو و امانتدار بود.» خطیب بغدادی همچنین مینویسد: «وذکر عنده ابوبکر محمد بن محمد بن سلیمان بن الحارث الباغندی فقال ثقة کثیر الحدیث.... ورایت کافة شیوخنا یحتجون بحدیثه ویخرجونه فی الصحیح؛ نزد ابن ابیخثیمه از ابوبکر باغندی یاد شد او گفت محمد بن محمد ثقه و دارای روایات فراوان است. من دیدم همه بزرگان ما به روایت او احتجاج کرده و در صحیح میآورند.» ذهبی نیز از مظفر نقل میکند او ثقه است: «فذاکرنی بن المظفر فقال الباغندی ثقة امام لا ینکر منه الا التدلیس والائمة دلسوا؛ باغندی مورد اعتماد و امام است از او منکری دیده نشده مگر تدلیس که علمای بزرگ نیز تدلیس میکردند» البته حاکم نیشابوری روایات او را صحیح میداند: «حدثنا ابو علی الحسین بن علی الحافظ حدثنا محمد بن محمد بن سلیمان حدثنا عبد الوهاب بن نجدة الحوطی.... . هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم ولم یخرجاه» ۳.۴.۲ - یوسف بن موسیوی از روات بخاری و ثقه میباشد ابن حجر درباره او مینویسد: «یوسف بن موسی بن راشد القطان ابو یعقوب الکوفی نزیل الری ثم بغداد صدوق؛ ابویعقوب یوسف بن موسی بن راشد قطان اهل کوفه بود وی مدتی در ری و بعد از آن در بغداد زندگی میکرد، او فردی راستگو است.» ابیحاتم نیز او را صادق دانسته است: «عبد الرحمن قال سالت ابی عنه فقال هو صدوق؛ از پدرم درباره یوسف پرسیدم گفت او راستگو است.» خطیب بغدادی نیز مینویسد: «وقد وصف غیر واحد من الائمة یوسف بن موسی بالثقة واحتج به البخاری فی صحیحه؛ عده زیادی از بزرگان یوسف را توثیق کرده و بخاری در صحیح خود به روایت او احتجاج کرده است.» ابنحبان نیز او را در الثقات آورده است. ۳.۴.۳ - جریرنام وی جریر بن عبد الحمید میباشد که از راویات صحیح بخاری و مسلم و فردی مورد وثوق است عجلی درباره او می نویسد: «جریر بن عبد الحمید الضبی کوفی ثقة» [۲۴]
عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات من رجال اهل العلم و الحدیث و من الضعفاء و ذکر مذاهبهم و اخبارهم، ج۱، ص۲۶۷.
ابن حجر نیز از ابواحمد حاکم چنین نقل میکند: «وقال ابو احمد الحاکم هو عندهم ثقة؛ حاکم گوید جریر نزد بزرگانی ثقه است.» ذهبی نیز نقل کرده است: «قال ابن سعد کان ثقة کثیر العلم؛ ابن سعد گوید او ثقه و دارای علم فراوان بود.» ۳.۴.۴ - مغیره بن مقسموی نیز از روات صحیح بخاری و مسلم است که علمای علم رجال اهل سنت او را فردی مورد اطمینان میدانند. ذهبی درباره او مینویسد: «مغیرة (علیهالسّلام) مغیرة بن مقسم الامام العلامة الثقة ابو هشام الضبی مولاهم؛ مغیره امام، علامه و فردی مورد اعتماد است.» عجلی نیز مینویسد: «مغیرة بن مقسم الضبی وکان ضریر البصر کوفی ثقة» [۲۸]
عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات من رجال اهل العلم و الحدیث و من الضعفاء و ذکر مذاهبهم و اخبارهم، ج۲، ص۲۹۳.
ابن سعد نیز می نویسد: «مغیرة بن مقسم الضبی مولی لهم ویکنی ابا هشام وکان مکفوفا توفی سنة ست وثلاثین ومائة وکان ثقة کثیر الحدیث؛ مغیره ثقه و دارای روایات فراوان است.» بنابراین طبق این روایت معتبر، معاویه که دشمن اهلبیت است، اعتراف میکند که تنهاترین فردی که شایستگی خلافت و حکومت بر مردم را دارد، حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) است. ۳.۵ - طلب انگور از امام حسینطلب انگور توسط حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) و پاسخ امام حسین (علیهالسلام)؛ طبری نقل میکند که حضرت علی اکبر (علیهالسلام)، زمانی که فصل انگور نبود، از پدر بزرگوارش درخواست انگور کرد، امام حسین (علیهالسّلام) نیز با معجزه از دیوار انگور بیرون آوردند: «شهدت الحسین بن علی (علیهماالسّلام) و قد اشتهی علیه ابنه علی الاکبر عنبا فی غیر اوانه، فضرب یده الی ساریة المسجد فاخرج له عنبا و موزا فاطعمه، و قال: ما عند الله لاولیائه اکثر؛ علی اکبر (علیهالسّلام) از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین (علیهالسّلام) با دست به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موز از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمودند: اولیای الهی سهمشان بیش از این است.» ۳.۶ - علاقه امام حسین به علی اکبردر منابع شیعه و سنی آمده است زمانیکه امام حسین (علیهالسّلام) که از شهادت فرزندش با خبر شد از خیمه بیرون آمده و به کنار بالین جوان خود رفت و همچنان که میگریست و اشکاندوه میریخت و میفرمود: «قال قتل الله قوماً قتلوک یا بنی ما اجراهم علی الرحمن و و علی انتهاک حرمة الرسول و انهملت عیناه بالدموع ثم قال علی الدنیا بعدک العفاء؛ امام فرمود: خدا بکشدکشندگان تو را چقدر این مردم بر خدا جری شدند و چگونه پرده احترام رسول خدا را دریدند در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، فرمود: پس از شهادت تو خاک بر سر دنیا.» در منابع اهل تسنن نیز به این سخن حضرت اشاره شده است. امام حسین (علیهالسّلام) با این سخن شدت علاقه و اشتیاق خود به فرزندش را ابراز میکند یعنی شهادت حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) و رفتن او از این دنیا آنقدر برای امام سخت است که امام زندگی در این دنیا بدون علی اکبر (علیهالسّلام) را بیارزش و بیمقدار میداند و نکته دوم این است که حرمت و احترام حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) حرمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و باحرمتشکنی به علی اکبر (علیهالسّلام) حرمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شکسته شد. ۳.۷ - شباهت به رسول خدایکی از ویژگیهای حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه)، شباهت ایشان به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد چنانچه در هنگام میدان رفتن ایشان، وجود نازنین سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) فرمودند: «اللهم اشهد فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا وخلقا ومنطقا برسولک (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وکنا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه؛ خدایا گواه باش، جوانی که در صورت و سیرت، ظاهر و باطن و گفتار شبیهترین مردم به رسولت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود، و هر گاه مشتاق دیدار پیامبرت میشدیم به این جوان نگاه میکردیم، برای جنگیدن با این مردم رهسپار شد.» ابناعثم کوفی نیز مشابه همین متن را نقل میکند: با دقت در این کلام حضرت، در میابیم که حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) در سه ویژگی شبیه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودهاند: ۱. خلق ۲. خُلق ۳. منطق حال بهنحو مجمل به این سه ویژگی میپردازیم. ۳.۷.۱ - خلقشکی نیست که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از حیث جمال و زیبایی، بهترین فرد جامعه بوده است و زیباترین حسن جمال از آنِ ایشان بوده است. مرحوم طبرسی (رضواناللهتعالیعلیه) در معرفی رسول خدا از قول هند بن ابیهاله چنین مینویسد: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ فَخْماً مُفَخَّماً یَتَلَاْلَاُ وَجْهُهُ تَلَاْلُؤَ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ اَطْوَلَ مِنَ الْمَرْبُوعِ وَ اَقْصَرَ مِنَ الْمُشَذَّبِ عَظِیمَ الْهَامَةِ رَجِلَ الشَّعْرِ اِذَا انْفَرَقَتْ عَقِیقَتُهُ فَرَقَ وَ اِلَّا فَلَا یُجَاوِزُ شَعْرُهُ شَحْمَةَ اُذُنَیْهِ اِذَا هُوَ وَفَّرَهُ اَزْهَرَ اللَّوْنِ وَاسِعَ الْجَبِینِ اَزَجَّ الْحَاجِبَیْنِ سَوَابِغَ فِی غَیْرِ قَرَنٍ بَیْنَهُمَا عِرْقٌ یُدِرُّهُ الْغَضَبُ اَقْنَی الْعِرْنِینِ لَهُ نُورٌ یَعْلُوهُ یَحْسَبُهُ مَنْ لَمْ یَتَاَمَّلْهُ اَشَمَ کَثَّ اللِّحْیَةِ سَهْلَ الْخَدَّیْنِ ضَلِیعَ الْفَمِ اَشْنَبَ مُفَلَّجَ الْاَسْنَان» «پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بسیار بزرگوار و با شخصیت بود، چهرهاش چون ماه شب چهاردهم میدرخشید، قامتی معتدل و سری بزرگ و مویهایی نه چندان مجعد داشت که گاه در پشت سر جمع مینمود، و گاه فرو میهشت که از نرمه گوش تجاوز نمیکرد. رنگ رخسارش روشن و شاداب و پیشانیش گشاده و بلند بود، ابروانی کمانی و ظریف و پیوسته داشت، در بین دو ابروی او رگی بود که به هنگام غضب برانگیخته میشد، بینیاش کمی محدب و برگشته بود و درخششی خاص داشت که در نگاه اول بلند و بر آمده بنظر میرسید، ریشی انبوه داشت و گونهای صاف، چشمانش سیاه و دهانش فراخ بود، دندانهایش سپید و زیبا و از هم گشاده بود.» ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری از قول ابوهریره پیرامون زیبایی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مینویسد: «و لاحمد و بن سعد وبن حبان عن ابیهریرة ما رایت شیئا احسن من رسول الله صلی الله علیه وسلم کان الشمس تجری فی جبهته. ابوهریره میگوید:«کسی بهتر و زیباتر از رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ندیدم گویا خورشید در صورت مبارکش نمایان بود.» «عن ابیاسحاق السبیعی عن امراة من همدان قالت حججت مع رسول الله صلی الله علیه وسلم فقلت لها شبهیه قالت کالقمر لیلة البدر لم ار قبله ولا بعده مثله وفی حدیث الربیع بنت مسعوذ لو رایته لرایت الشمس طالعة اخرجه الطبرانی والدارمی» «ابواسحاق سبیعی میگوید: از زنی که در حج حضرت را دیده بود خواستم چهره حضرت را برای من توصیف کن، آن زن گفت: چهره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همانند ماه شب چهارده بود و کسی را همانند او قبل و بعد از آن ندیدهام و در روایت ربیع دختر مسعود آمده است: کسی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ببیند گویا خورشید درخشان را دیده است.» و ابن کثیر در باب مقایسه زیبائی حضرت یوسف و زیبائی حضرت نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مینویسد: «و ذکر فی مقابلة حسن یوسف (علیهالسّلام) ما ذکر من جمال رسول الله ومهابته وحلاوته شکلا ونفعا وهدیا ودلا ویمنا کما تقدم فی شمائله من الاحادیث الدالة علی ذلک کما قالت الربیع بنت مسعود لو رایته لرایت الشمس طالعة» «در باب مقایسه با زیبائی حضرت یوسف علیه السلام، روایاتی پیرامون جمال و زیبائی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هیبت و زیباروئی و نفع و هدایت و برکت حضرتش، ذکر شد همانگونه که در اوصاف ظاهری حضرت روایاتی که دلالت بر این زیبائی میکند، بیان شد مانند روایت ربیع دختر مسعود که در آن آمده است: کسی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ببیند گویا خورشید درخشان را دیده است.» ۳.۷.۱ - خلقخداوند متعال در قرآن کریم، رسول مهر و رحمت را چنین معرفی میکند: «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و به راستی تو اخلاق عظیم و برجستهای داری.» مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه چنین مینویسند: «و الآیة و ان کانت فی نفسها تمدح حسن خلقه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تعظمه غیر انها بالنظر الی خصوص السیاق ناظرة الی اخلاقه الجمیلة الاجتماعیة المتعلقة بالمعاشرة کالثبات علی الحق و الصبر علی اذی الناس و جفاء اجلافهم و العفو و الاغماض و سعة البذل و الرفق و المداراة و التواضع و غیر ذلک» «و این آیه شریفه هر چند فی نفسها و به خودی خود حسن خلق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میستاید، و آن را بزرگ میشمارد، لیکن با در نظر گرفتن خصوص سیاق، به خصوص اخلاق پسندیده اجتماعیش نظر دارد، اخلاقی که مربوط به معاشرت است، از قبیل استواری بر حق، صبر در مقابل آزار مردم و خطاکاریهای اراذل و عفو و اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال اینها.» برخی از علمای اهل سنت در ذیل این آیه چنین نوشتهاند: «لانه لا احد احسن خلقا منه» [۴۵]
کلاباذی بخاری، محمد بن ابیاسحاق، بحر الفوائد، ج۱، ص۳۴۱.
این توصیف به خاطر این است که هیچ کسی اخلاق و رفتارش بهتر از اخلاق پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیست. این نکته نیز باید مد نظر قرار گیرد که رسول مکرم اسلام، تربیت یافته مدرسه الهی بوده و برخی از روایت به این موضوع اشاره دارند چنانچه در روایتی از امام صادق (سلاماللهعلیه) چنین آمده است: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِیَّهُ فَاَحْسَنَ اَدَبَهُ فَلَمَّا اَکْمَلَ لَهُ الْاَدَبَ قَالَ- اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیم؛ خداوند (عزوجل) پیامبرش را تربیتی نیکو کرد، چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود: و به راستی تو اخلاق عظیم و برجستهای داری.» فلذا از همین باب است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من برای تکمیل ارزشهای اخلاقی مبعوث شدم.» مقام و جسم و روح پیامبر آن قدر با ارزش است که خداوند به جان گرامی ایشان قسم میخورد: «لَعَمْرُکَ اِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ؛ به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان بودند.» وجود پیامبر در میان مردم، باعث برداشته شدن عذاب از آنان میگردد: «وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَاَنتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛ ولی تا تو در میان آنان هستی خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش میکنند خدا عذابکننده ایشان نخواهد بود.» ۳.۷.۳ - منطقمنش اجتماعی و برخورد با دیگران از جمله آموزههای بسیار مهم دین مبین اسلام تلقی شده و رهبران دینی که در راس آنها رسول مکرم اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) قرار دارند، بهترین الگوی عملی بر این مساله مهمی هستند. با دقت نظر در منابع موجود تاریخی و روایی، به این امر مهم در زندگی روز مره پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین بر میخوریم. خداوند متعال در قرآن کریم پیرامون منطق (سخن گفتن) نبوی چنین مینویسد: «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی؛ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید.» مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در ذیل این آیه چنین مینویسد: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْیٌ یُوحی» المراد بالهوی هوی النفس و رایها، و النطق و ان کان مطلقا ورد علیه النفی و کان مقتضاه نفی الهوی عن مطلق نطقه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛ منظور از کلمه "هوی" هوای نفس و رای و خواسته آن است، و جمله" ما ینطق" هر چند مطلق است، و در آن نطق به طور مطلق نفی شده، و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از مطلق سخنان پیغمبر نفی شده باشد.» از آنجائی که سید الشهداء (سلاماللهعلیه) حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) را از سه منظر، به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تشبیه کردند، حاکی از مقام والای حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) است که سخن و بیان ایشان نیز مشابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. ۳.۸ - اولین شهید هاشمی در کربلابر پایه برخی از مستندات، اولین شهیدی که از بنیهاشم در کربلا به شهادت رسید، وجود مقدس حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) میباشد چنانچه در ادعیه در هنگام سلام بر ایشان میخوانیم: «السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم الخلیل؛ سلام بر توای اول شهید، از نسل بهترین ذریه از فرزندان ابراهیم خلیل (علیهالسلام).» طبری از علمای اهل تسنن نیز حضرت علی اکبر (صلواتاللهعلیه) را اولین شهید خاندان ابوطالب معرفی میکند: «اول قتیل من بنی ابیطالب یومئذ علی الاکبر بن الحسین بن علی وامه لیلی ابنة ابی مرة بن عروة بن مسعود الثقفی وذلک انه اخذ یشد علی الناس وهو یقول انا علی بن حسین بن علی نحن ورب البیت اولی بالنبی تالله لا یحکم فینا ابن الدعی. اولین شهید در کربلا از نسل حضرت ابوطالب (علیهالسّلام) حضرت علی اکبر پدرش حضرت حسین بن علی (علیهالسّلام) و مادرش حضرت لیلی دختر ابیمره بن عروه بن مسعود ثقفی است وقتی به میدان رفت اینگونه رجز میخواند: من علی فرزند حسین بن علی هستم قسم به خدای کعبه که ما اولی هستیم به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خدا قسم که پسر زن بدکاره برما حکومت نمیخواهد کرد. مرحوم ابن ادریس نیز پیرامون حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) چنین مینویسد: «فاذا کانت الزیارة لابی عبدالله الحسین (علیهالسّلام) زار ولده علیا الاکبر، وامه لیلی بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود الثقفی، وهو اول قتیل فی الوقعة، یوم الطف، من آل ابی طالب علیه السلام؛ هنگامی که ابا عبدالله الحسین (علیهالسّلام) را زیارت کردی، فرزندش علی اکبر را زیارت کن. مادرش لیلی بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود الثقفی میباشد. او اولین کشته ی روز عاشورا از خاندان ابو طالب (سلاماللهعلیه) میباشد.» ۳.۹ - نفرین امام حسین بر قاتلین علی اکبرمرحوم سید بن طاووس، قضیه میدان رفتن حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) و ملاقات ایشان با پدربزرگوارشان را چنین تقریر میکند: «فلما لم یبق معه سوی اهل بیته خرج علی بن الحسین (علیهالسّلام) وکان من اصبح الناس وجها واحسنهم خلقا فاستاذن اباه فی القتال فاذن له ثم نظر الیه نظرة آیس منه وارخی (علیهالسّلام) عینه وبکی ثم قال: اللهم اشهد فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا وخلقا ومنطقا برسولک (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم وکنا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه فصاح وقال یا بن سعد قطع الله رحمک کما قطعت رحمی فتقدم نحو القوم فقاتل قتال شدیدا وقتل جمعا کثیرا ثم رجع الی ابیه وقال یا ابت العطش قد قتلنی وثقل الحدید قد اجهدنی فهل الی شربة من الماء سبیل فبکی الحسین (علیهالسّلام) وقال وا غوثاه یا بنی قاتل قلیلا فما اسرع ما تلقی جدک محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم فیسقیک بکاسه الاوفی شربة لا تظما بعدها ابدا فرجع الی موقف النزال وقاتل اعظم القتال فرماه منقذ بن مرة العبدی (لع) بسهم فصرعه فنادی یا ابتاه علیک منی السلام هذا جدی یقرئک السلام ویقول لک عجل القدوم علینا ثم شهق شهقة فمات فجاء الحسین (علیهالسّلام) حتی وقف علیه ووضع خده علی خده وقال قتل الله قوما قتلوک ما اجراهم علی الله وعلی انتهاک حرمة الرسول علی الدنیا بعدک العفا» «یاران امام حسین (علیهالسّلام) همه به شهادت رسیدند و جز خاندانش کسی باقی نماند، در این هنگام علی اکبر (علیهالسّلام) برای رفتن به میدان آماده شد، او دارای زیباترین چهره، و نیکوترین سیرت بود، از پدرش اجازه رفتن به میدان طلبید، امام (علیهالسّلام) به او اجازه داد، سپس نگاهی مأیوسانه به قد و قامت علی اکبر (علیهالسّلام) نمود، و چشمانش را به زیر افکند و گریه کرد آنگاه گفت: خدایا گواه باش، جوانی که در صورت و سیرت، ظاهر و باطن و گفتار شبیهترین مردم به رسولت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود، و هر گاه مشتاق دیدار پیامبرت میشدیم به این جوان نگاه میکردیم، برای جنگیدن با این مردم رهسپار شد. امام حسین (علیهالسّلام) صدا زد: ای پسر سعد، خدا ریشه رحم تو را قطع کند، همانگونه تو رحم مرا قطع میکنی. علی اکبر (علیهالسّلام) به دشمنان حمله کرد و جنگ سختی با آنها نمود، گروه بسیاری از آنها را به خاک هلاکت افکند، سپس نزد پدر بازگشت و صدا زد: ای پدر! شدت تشنگی جانم را به لب رسانده، و سنگینی اسلحه، مرا به زحمتانداخته، آیا جرعه آبی هست که به دستم رسد؟ امام حسین (علیهالسّلام) گریه کرد و فرمود: آه از بیپناهی! ای پسرم از کجا آب بیاورم، برواندکی با دشمنان جنگ کن، چقدر نزدیک است که با جدت محمد (صلیاللهعلیهوآله) دیدار کنی، او با کاسهای پر از آب، تو را سیراب خواهد کرد، که پس از آن هرگز تشنگی وجود ندارد. علی اکبر (علیهالسّلام) به میدان بازگشت و جنگ بسیار شدید و نمایانی نمود، سرانجام منقذ بن مره عبدی آن حضرت را هدف تیر قرار داد، همین تیر موجب افتادن علی اکبر (علیهالسّلام) بر زمین شد و صدا زد: ای پدر! آخرین سلامم بر تو باد، اینک این جدم است که سلام به تو میرساند و به تو میفرماید: زودتر به سوی ما بیا. سپس صیحهای بلند زد و جان سپرد. امام حسین (علیهالسّلام) به بالین علی اکبر (علیهالسّلام) آمد (دید که از دنیا رفته است) به بالین او نشست و خم شد، و گونه خود را بر گونه علی اکبر نهاد. آنگاه فرمود: خدا بکشد آن مردمی که تو را کشتند، چقدر آنها بر خدا و هتک حرمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و سلم، گستاخی نمودند، بعد از تو خاک بر سر دنیا» ۳.۱۰ - رجزخوانی حضرت علی اکبرشجاعت و فراست حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) امری مسلم و غیر قابل انکار است و رجز خوانی ایشان در میدان جنگ، حاکی از شجاعت ایشان است چنان چه رجز آن حضرت چنین است: ثم حمل علی بن الحسین علی القوم، وهو یقول: انا علی بن الحسین بن علی من عصبة جد ابیهم النبی والله لا یحکم فینا ابن الدعی اطعنکم بالرمح حتی ینثنی اضربکم بالسیف احمی عن ابی ضرب غلامهاشمی علوی ۱- من علی بن الحسین بن علی میباشم. من از گروهی هستم که جد پدرشان پیامبر اسلام است. ۲- بخدا قسم که پسر زنازاده در میان ما حکومت نخواهد کرد. من شما را با این نیزه بقدری میزنم که نوک آن بر گردد. ۳- من شما را با شمشیر میزنم و از پدر خویشتن حمایت میکنم. من شما را نظیر جوانهاشمی و علوی میزنم. زرکلی از بزرگان اهل سنت نیز به شجاعت و بزرگی حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) چنین اعتراف میکند: «علی الاکبر بن الحسین بن علی بن ابیطالب، القرشی الهاشمی: من سادات الطالبیین و شجعانهم. قتل مع ابیه الحسین السبط الشهید، فی وقعة الطفّ (کربلاء) وکان اول من قتل بها من اهل الحسین، .... وذکره معاویة یوما فقال: فیه شجاعة بنیهاشم، وسخاء بنی امیة، وزهو ثقیف! وسماه المؤرخون علیا الاکبر تمییزا له عن اخیه علیّ الاصغر زین العابدین» [۵۸]
زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۷۷.
«وی از سادات و از شجاعان طالبیون (اولاد حضرت علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) بود که در کنار پدرش [ امام] حسین [ علیه السلام] در کربلا کشته شد و از اولین فرد از خانواده [ امام] حسین (علیهالسّلام) بود که شهید شد.معاویه روزی درباره وی گفت: در او شجاعت بنیهاشم سخاوت بنیامیه و جمال بنیثقیف میباشد که مورخین او را علی اکبر (علیهالسّلام) نامیدهاند بخاطر اینکه فرق او با برادرش علی اصغر زین العابدین (علیهالسّلام) مشخص شود.» در شجاعت حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) همین بس که در میدان جنگ، یزیدیان از شجاعت، دلاوری و از کشتار کم نظیر حضرت، به ستوه آمده و ضجه میزدند. ابن اعثم تاریخ نگار معروف در این خصوص مینویسد: «ثم حمل رضی الله عنه، فلم یزل یقاتل حتی ضج اهل الشام من یده و من کثرة من قتل منهم؛ سپس حضرت بر آنها حمله کرد همچنان کارزار میکرد تا اینکه اهل شام از دست او و از کثرت کشتههای توسط حضرت علی اکبر [ علیهالسلام] ضجه میزدند.»۳.۱۰.۱ - بیان امامت اهل بیتپیرامون قسمتی از رجزهای حضرت علی اکبر، رجزی از ایشان نقل شده است که امامت اهل بیت (صلواتاللهعلیهماجمعین) را بیان و امامت غیر ایشان را باطل بر میشمارد: «علی بن الحسین الاکبر، وکان یرتجز و یقول: انا علیُّ بن الحسین بن علی نَحْنُ وبیت اللَه اوْلَی بِالنَّبِیّ تالله لا یَحْکُمُ فِینَا ابن الدَّعِی اَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحَامِی عَنْ اَبِی ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ قُرَشِی؛ منم علی فرزند حسین بن علی، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنازاده در باره ما حکومت نخواهد کرد، با شمشیر شما را میزنم و از پدر خویش دفاع میکنم. شمشیر میزنم! شمشیر زدن جوانیهاشمی و قرشی.» با دقت در این کلام، علاوه بر اینکه حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) اولویت خاندان رسالت را نسبت به پیامبر بیان میکند، خلافت غیر ایشان را نیز باطل میدانند. ۳.۱۱ - مکان دفنبا مراجعه به نصوص دینی، در میابیم که وجود مقدس حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) در زیر پای پدر گرامیشان، حضرت ابا عبدالله الحسین (صلواتاللهعلیه) مدفون هستند چنانچه در زیارتنامه امام حسین (سلاماللهعلیه) که از وجود نازنین حضرت صادق (صلواتاللهعلیه) وارد شده است؛ چنین آمده: «زیارة جدی الحسین بن علی (علیهماالسّلام)، فانه غریب بارض غربة، یبکیه من زاره، و یحزن له من لم یزره، و یحترق له من لم یشهده، و یرحمه من نظر الی قبر ابنه عند رجله، فی ارض فلاة لا حمیم قربه ولا قریب؛ زیارت جدم حسین بن علی (علیهماالسلام)، چه آنکه او در سرزمین دور دست غریب میباشد هر کس به زیارتش رود بر او میگرید واندوهگین میشود و آن کس که بر سر مزارش حاضر نشود میسوزد و آن کس که به پائین پای آن حضرت به قبر فرزندش بنگرد و ملاحظه کند که در آن زمین فلات دفن شده است بر آن حضرت ترحم میکند، نه خویشی در نزدیکی آن جناب بوده و نه اقربایش آن جا میباشند.» فضائل و مناقب آن بزرگوار بیش از آن است که در این سطور گنجانده شود ولی جهت آشنایی شما مخاطبین محترم چند کلامی در باب زندگینامه و شهادت حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) به رشته تحریر در آمد. ۴ - پانویس۵ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «نگاهی به زندگانی و فضایل حضرت علی اکبر (سلاماللهعلیه) در منابع فریقین». ردههای این صفحه : روایات در شأن علی اکبر | شهدای بنی هاشم در کربلا | فرزندان امام حسین | مباحث حدیثی
|